اسلام اهمیت زیادی به اخلاق حسنه و پرورش فضایل اخلاقی میدهد که این یکی از مهمترین وجه تمایزات اسلام و برتری آن بر سایر ادیان است. اسلام به پیروان خود هشدار میدهد که حدود فضایل و رذایل اخلاقی را بشناسند، زیرا با التزام به فضایل و ترک رذایل است که جامعهای ایدهآل و سرشار از امنیت به وجود میآید. یکی از رذایلی که در قرآن کریم از آن سخن به میان آمده است رذیلۀ چشم چرانی است که اگر کنترل نشود آثار مخرب و زیانباری در جامعه به بار خواهد آورد و باعث از هم پاشیده شدن بنیان خانوادهها خواهد شد و آثاری سوء بر روان افرادی که مبتلا به آن هستند بر جای میگذارد. در قرآن از این معضل سخن به میان آمده است و راهکارهایی هم برای درمان آن ارائه داده است. به دلیل اهمیت این موضوع و اثرات زیانباری که در روان انسان و در سطح جامعه برجای میگذارد تاکنون کتابها و مقالات زیادی در این مورد نوشته شده است. در این مقاله برآنیم تا به بررسی چشم چرانی و آثار سوء آن، عوامل و زمینهها و راههای کنترل آن بپردازیم. سؤالهای تحقیق ما اینها خواهند بود:
1) آیا در قرآن منظور از حجاب تنها حجاب فیزیکی بدن است؟
2) آیا پرهیز از چشم چرانی در قرآن تنها متعلق به مردان است یا زنان هم شامل این حکم میشوند؟
چشم چرانی در مقابل چشم پوشی یا غضّ بصر به معنای نگاه خیره و شهوت آلود به جنس مخالف است که هدف از آن لذت طلبی جنسی است.« اصطلاح« غضّ بصر» در لغت به معنای فرو افکندن چشم میباشد و نه فرو بستن آن« غض» به تنهایی به معنای کاستن، تخفیف و نگهداری است که هم برای صدا استفاده میشود و هم برای چشم»( قریشی،105:1378- 104). در آیین اسلام نگاه کردن مرد به بدن زن نا محرم چه با قصد لذت و چه بدون آن حرام است و نگاه کردن به صورت و دستها، اگر با قصد لذت باشد، حرام است، بلکه احتیاط واجب آن است که بدون قصد لذت هم نگاه نکنند و نیز نگاه کردن زن به بدن مرد نامحرم حرام است.( امام خمینی،201:1390)
« نگاه انسان دریچۀ قلب اوست، از همین دریچه است که قلب انسان میزبان عشقهای خانه سوز میشود و طبیعی است که اعضاء و جوارح انسان در جهت رسیدن به آن عشق تابع قلب میشوند به همین خاطر در تعالیم اسلامی حفاظت از نگاه اهمیت زیادی پیدا کرده است( گمشادزهی،146:1383) چشم به منزلۀ گذرگاه وجود آدمی است و چیزهایی که از این گذرگاه وارد وجود آدمی میشوند تفکرات و شخصیت آدمی را تشکیل میدهند. اگر ورودیهای آن سالم و پاک باشد شخصیتی سالم به شخص میبخشد و در نتیجه رفتاری پسندیده خواهد داشت و اگر ورودیهای آن ناسالم باشد شخصیتی بیارزش به آدمی میبخشد، همچون زنبور عسل که از شهد پاک گلها تغذیه میکند و محصولی پاک چون عسل تحویل میدهد.
چشم چرانی یکی از معضلات جامعه امروزی ماست که در قرآن کریم هم به آن پرداخته شده است و اگر درمان نشود منجر به غوطهور شدن در دام فساد میشود و آرامش را از انسان سلب میکند زیرا هرچه چشم ببیند دل هم خواهان آن میشود و اگر به خواستههای دل پاسخ مثبت داده شود انسان را به سوی هلاکت میبرد. قرآن کسانی که عفت را پیشه میکنند مورد تمجید قرار میدهد" وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا"[ احزاب/35] و مردان و زنان پاكدامن و مردان و زنانى كه خدا را فراوان ياد مىكنند خدا براى[ همه] آنان آمرزشى و پاداشى بزرگ فراهم ساخته است. سپس نمونههایی از عفت انبیاء را برای الگو پذیری مسلمانان از آنها ذکر میکند. در مورد حضرت یوسف میفرماید:" كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ[ یوسف/24]: چنين( كرديم) تا بدى و زشتكارى را از او بازگردانيم چرا كه او از بندگان مخلص ما بود. در مورد حضرت یحیی میفرماید:" وَسَيِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِيًّا مِّنَ الصَّالِحِينَ"[ آل عمران/39] و بزرگوار و خويشتندار( پرهيزنده از آنان) و پيامبرى از شايستگان است مژده مىدهد. در مورد حضرت مریم میفرماید:" وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا" [ تحریم/12] و مريم دخت عمران را همان كسى كه خود را پاكدامن نگاه داشت.
پیامبر اکرم( صل الله علیه و سلم) فرمودهاند:« لِکُلِ عُضْوٍ مِنِ ابْنِ ادَمَ حَظّاً مِنَ الزِّنا فَالْعَینُ زِناهُ النَّظَرُ وَ للِّسانُ زِناهُ الْکَلام وَالأُذُنان زِناهُما السَّمْعُ…»( نوری،269:1382) برای هر عضوی از آدمی سهمی از زناست؛ زنای چشم، نگاه کردن، زنای زبان، سخن گفتن و زنای گوشها، شنیدن( سخن نامحرم) است.
قرآن کریم به شدت انسان را از آن بر حذر داشته است زیرا آن را مقدمۀ زنا میداند" وَلاَ تَقْرَبُواْ الزِّنَى إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاء سَبِيلًا"[ اسراء/32] و به زنا نزديك نشويد چرا كه آن همواره زشت و بد راهى است. عمل زنا به قدری شنیع است که خداوند مسلمانان را امر میکند که حتی به مقدمۀ آن هم نزدیک نشوند مبادا که به زنا نزدیک شوند و در بیراهه بیفتند، زیرا پیشگیری از فساد در همان ابتدا بسیار آسانتر و معقولتر از درمان بعدی است.
از آنجا که چشم چرانی از مقدمههای زناست به مؤمنان امر شده است که چشمهای خود را فرو نهند از نگاه کردن به نامحرم، زیرا انسان را از یاد خدا غافل میکند« لیسَ في البَدَنِ شيءٌ اقلّ شُکراً منَ العَینِ فَلا تُعطوها سُؤلَها فَتَشغَلَکُم عن ذِکر اللهِ عزّوجلّ » (مجلسی،106:1387) در مجموعۀ بدن شما نا سپاستر از چشم عضوی نیست، پس هر آنچه میخواهد پاسخش ندهید زیرا شما را از یاد خدا باز میدارد. همچنین عذاب اخروی آن شدید است« من ملأَ عینیهِ من حرام ملأ اللهُ عینیهِ یومَ القیامةِ منَ النار الّا ان یتوبَ أو یرجعَ»( حرعاملی،195:1343) کسی که چشمان خود را از نگاههای حرام پر کند، خداوند نیز در روز قیامت چشمان او را از آتش پر خواهد کرد؛ مگر اینکه توبه کند و از این عمل،دست بردارد.
در مورد سبب نزول آیۀ 30 در سورۀ نور نقل شده است که روزی جوانی از انصار در هوای گرم مدینه بازنی زیبا برخورد کرد که روسری خود را پشت گردن انداخته بود و دور گردن و بنا گوشش پیدا بود جوان چشم از او بر نداشت تا اینکه آن زن وارد کوچهای تنگ شد و جوان هم او را تعقیب میکرد در این هنگام صورتش به شیء تیزی که از دیوار بیرون زده بود برخورد کرد و صورتش زخمی شد. وقتی به خود آمد و دید که خون از سر و صورتش جاری است به حضور پیامبر رفت و ماجرا را برای ایشان نقل کرد اینجا بود که این آیۀ مبارکه نازل شد. آیههای 30 و31 سورۀ نور ابتدا به مردان مؤمن امر میکند که چشمهای خود را از نگاه نامحرم فرو نهند" قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ"[ 30/نور] به مردان با ايمان بگو ديده فرو نهند و پاكدامنى ورزند كه اين براى آنان پاكيزهتر است زيرا خدا به آنچه مىكنند آگاه است. سپس این حکم را مختص به مردان قرار نمیدهد در ابتدای آیۀ بعد زنان را هم مشمول این حکم قرار میدهد"وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ"[ نور/31] و به زنان با ايمان بگو ديدگان خود را( از هر نامحرمى) فرو بندند و پاكدامنى ورزند. در این آیات مردان قبل از زنان از نگاه کردن نهی شدهاند. تحقیقات روانشناسی ثابت کردهاند که مردان به صورت طبیعی نسبت به زیبایی جنس مخالف حساسیت نشان میدهند و زنان هم به خودنمایی تمایل دارند و با بیحجابی و خودآرایی خود این گرایش مردان را تحریک میکنند.
سيد قطب مينويسد:« حفظ فرج» پيامد طبيعي فرو خواباندن چشم است و گامي است در استواري اراده و هوشياري در حفاظت از افتادن در گناه و تسلط بر خواهشهاي نفساني، از اين رو بين آن دو در يك آيه جمع كرده، تا نشان دهد يكي حالت سبب و ديگري جايگاه نتيجه را دارد، هر دو گامهايي هستند پيدرپي، در صفحه ذهن و صحنه زندگي، نزديك به نزديك»( سيد قطب،2512).
در ادامه در آیۀ33 از کسانی که امکانی برای ازدواج نمییابند دعوت میکند که پاکدامنی پیشه کنند تا خداوند آنان را از فضل خویش بینیاز کند" وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ"« از آنجا که در آیۀ قبل ترغیب به ازدواج میباشد، گاهی با تمام تلاش و کوشش وسیلۀ ازدواج فراهم نمیگردد و خواه یا ناخواه انسان مجبور است مدتی را با محرومیت بگذراند. مبادا کسانی که در این مرحله قرار دارند، گمان کنند که آلودگی جنسی برای آنان مجاز است و ضرورت چنین ایجاب میکند، لذا بلافاصله در آیۀ بعد دستور پارسایی میدهد»( مکارم شیرازی،459:1374)
« خودداری از نگاه حرام یک تربیت روحی است و نخستین روزنۀ گناه را گرفتن است و کنترل شهوت قدم دوم است که تحکیم اراده و بیداری مراقبت را به همراه دارد و چنین چیزی به هرحال برای مشاعر انسانی پاکیزهتر و یا پاک کنندهتر است و در زمینۀ آلوده نشدن به شهوات حیوانی و جلوگیری از سقوط در دره هولناک جنون جنسی، مؤثرتر میباشد» (سید قطب،بیتا:2511).
پیامبر گرامی اسلام به حضرت علی( علیهالسلام) فرمودند: یا عليُ لا تَتَبع النظرة فإنّ لَک الأولی و لیست لک الآخرة. یعنی: ای علی از نگاه پیروی نکن زیرا که اولی برای توست و دومی بر علیه توست. مفاد حدیث این است که نگاه اول جایز است ولی نگاه دوم که عمدی باشد حرام است. وقتی که انسان بار اول به طور اتفاقی چشمش به نامحرمی افتاد و خواست برای بار دوم نگاه کند و لذت ببرد این نگاه او مطلقاً حرام است. و در جای دیگر پیامبر خدا( صل الله علیه و سلم) فرمودهاند:" النَّظَرُ سَهمٌ مَسْموُمٌ مِنْ سِهامِ اِبلیسَ…"( مجلسی،38:1387) نگاه (به نامحرم) تیر زهرآلودی از تیرهای شیطانی است.
« کسی که کنترلی روی چشمهای خود ندارد چشم او مدام به صحنههای مهیج نگاه میکند همیشه دلش شلوغ و پر آشوب است و از سکون و آرامش دل بیبهره است. به عبارتی دیگر همیشه یک حالت نیاز و تشنگی دائم و تلاش و تکاپو برای بر طرف کردن این عطش روحی در او وجود دارد و چه بسا برای ارضای امیال خود به چه ذلتها و حقارتها تن میدهد، کسی که چشم و سایر حواس را تحت تربیت خود قرار نمیدهد و به اسم آزادی آنها را رها میکند، همیشه دل و ذهنی گرفتار و اسیر دارد».( محمد شجاعی،بیتا:141).
ادامه دارد

نظرات